نوکنیلغتنامه دهخدانوکنی . [ ن َ / نُو ک َ ] (حامص مرکب ) کندن مقداری دیگر از نو در قناتی کهنه . (یادداشت مؤلف ).
حسین نوکانویلغتنامه دهخداحسین نوکانوی . [ ح ُ س َ ن ِ ن َ ن َ ] (اِخ ) (محمد...) ابن حسین بخش حسینی زیدی هندی (1283- 1355 هَ . ق .). او راست : «تذکره ٔ بی بها» در تاریخ علمای هند که چاپ شده و پیراهن یوسفی و جز آنها. (ذریعه ج <span cl
نیاکانلغتنامه دهخدانیاکان . (اِ) ج ِ نیا. رجوع به نیا و نیاک شود : نیاکان بیدار شاهان ماستوده دل و نیکخواهان ما. فردوسی .نگه کن کنون تا نیاکان ماگزیده جهاندار و پاکان ما. فردوسی .نیاکانتان پهلوانان ب
نیایشگاه خانگیhousehold shrineواژههای مصوب فرهنگستانپرستشگاهی کوچک در یک پستو یا بر روی یک رف شامل مجموعهای از تصاویر و پیکرکهای پیشکششده به یکی از خدایان رسمی یا به خدایی خانوادگی یا محلی یا به نیاکانی که جنبۀ خدایی یافتهاند