نیروی کوریولیسCoriolis forceواژههای مصوب فرهنگستاننیروی ظاهری بر ذرات متحرک در دستگاه مختصات نالَختی
نرخ بیکاری تورم بیشتابnon accelerating inflation rate of unemployment, NAIRUواژههای مصوب فرهنگستانسطحی از بیکاری که اگر کاهش یابد، تورم در جامعه افزایش خواهد یافت
نیرویلغتنامه دهخدانیروی . (اِ) نیرو. رجوع به نیرو شود : دانای یونان ... یاد کرد نیروی و کارکرد و کارپذیری . (از مصنفات بابا افضل ج 6 ص 390) (فرهنگ فارسی معین ).
نیروییلغتنامه دهخدانیرویی . (حامص ) قدرت . نیرومندی . (فرهنگ فارسی معین ) : مثال کمیت ، شمار و درازنا و پهنا... بخردی و دانش و نیرویی . (ازدانشنامه ٔ علائی ، الهیات ص 29) (فرهنگ فارسی معین ).
جریان زمینگَردgeostrophic currentواژههای مصوب فرهنگستانجریان باد یا جریان اقیانوسی که در آن نیروی افقی با نیروی کوریولیس در تعادل است
شارش زمینگَردgeostrophic flowواژههای مصوب فرهنگستانشیوشارشی که در آن نیروی کوریولیس دقیقاً با نیروی فشار افقی در تعادل است
باد زمینگَردgeostrophic windواژههای مصوب فرهنگستانبادی حاصل از توازن مؤلفههای افقی نیروی شیو فشار و نیروی کوریولیس
تاوایی زمینگَردgeostrophic vorticityواژههای مصوب فرهنگستانتاوایی باد حاصل از توازن مؤلفههای افقی نیروی شیوفشار و نیروی کوریولیس
باد همدِگرفرازاisallohypsic windواژههای مصوب فرهنگستانبادی که سرعت آن حاصل موازنۀ دقیق نیروی کوریولیس و باد زمینگَرد با شتاب محلی در سطحی فشارثابت است
نیرویلغتنامه دهخدانیروی . (اِ) نیرو. رجوع به نیرو شود : دانای یونان ... یاد کرد نیروی و کارکرد و کارپذیری . (از مصنفات بابا افضل ج 6 ص 390) (فرهنگ فارسی معین ).
نیرویلغتنامه دهخدانیروی . (اِ) نیرو. رجوع به نیرو شود : دانای یونان ... یاد کرد نیروی و کارکرد و کارپذیری . (از مصنفات بابا افضل ج 6 ص 390) (فرهنگ فارسی معین ).