تهوع صبحگاهیmorning sickness, nausea gravidarumواژههای مصوب فرهنگستاناحساس تهوع و استفراغ در هنگام برخاستن از خواب، بهویژه در ماههای اول بارداری
pikeدیکشنری انگلیسی به فارسیتپه، اردک ماهی، قله کوه نوک تیز، هر چیز نوک تیز، نوک نیزه، نیزه دسته چوبی، میخ نوک تیز، کلنگ دو سر، سریعا رفتن، نیزه زدن، رحلت کردن، با چیز نوک تیز سوراخ کردن
pikesدیکشنری انگلیسی به فارسیپیک ها، اردک ماهی، قله کوه نوک تیز، هر چیز نوک تیز، نوک نیزه، نیزه دسته چوبی، میخ نوک تیز، کلنگ دو سر، سریعا رفتن، نیزه زدن، رحلت کردن، با چیز نوک تیز سوراخ کردن
حربةدیکشنری عربی به فارسینيزه , زوبين مخصوص صيد نهنگ , نيشتر , کلنگ دوسر , نيزه دسته چوبي , ميخ نوک تيز , نوک نيزه , هرچيز نوک تيز , قله کوه نوک تيز , اردک ماهي , عزيمت کردن , سريعا رفتن , رحلت کردن , نيزه زدن , باچيز نوک تيزسوراخ کردن
نیزهلغتنامه دهخدانیزه . [ ن َ / ن ِ زَ / زِ ] (اِ) حربه ٔ معروف که به عربی آن را رمح و سنان گویند. (انجمن آرا). رمح . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). قناة. (منتهی الارب ) (دستورالاخوان ). طراد. مخرص .خرص . لیطة. (از منتهی الارب ).
نیزهلغتنامه دهخدانیزه . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد. در 60هزارگزی شمال شرقی مشهد و جنوب جاده ٔ مشهد به تبادکان ، در جلگه ٔ معتدل هوایی واقع است و 401 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصول
نیزهلغتنامه دهخدانیزه . [ ن َ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد. در 32هزارگزی شمال سردشت و 16هزارگزی شمال غربی جاده ٔ سردشت به مهاباد، ودر منطقه ٔ کوهستانی و جنگلی معتدل هوایی واقع است و<span class=
نیزهفرهنگ فارسی عمیدنی یا چوب دراز و سخت که بر سر آن آهن نوکتیز نصب کنند.⟨ نیزۀ آتشین: [قدیمی، مجاز] شعاع آفتاب.⟨ نیزۀ خطی: [قدیمی] نیزۀ راست و بلندی که از محلی در بحرین به نام الخط میآوردهاند.
تازه کند جنیزهلغتنامه دهخداتازه کند جنیزه . [ زَ ک َ دِ ج ِ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلوی بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه است که در 16هزارگزی باختری ارومیه و 7500گزی باختر شوسه ٔ ارومیه بسلماس واقعاست . جلگه ، معتدل ، سالم است و <span cla
دارنیزهلغتنامه دهخدادارنیزه . [ ن َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) درختی است در هندوستان : کوهی است بر او خیزران و دارنیزه و پلپل و جوز هندی بسیار خیزد (حدود العالم ، ذیل شرح شهر ملی . و نیز ذیل صمور، سندان ، کنبایه و اورشفین ). چون در جای دیگر کتا
جینیزهلغتنامه دهخداجینیزه . [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلوی بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه . سکنه 205 تن . آب آن از نازلوچای و محصول آن غلات ، توتون ، چغندر، حبوبات ، کشمش و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جوراب بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای