لغتنامه دهخدا
نیط. [ ن َ ] (ع مص ) دور شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (اِ) مرگ یا مرده یا نهایت زمان عمر. (منتهی الارب ). موت یا جنازه یا اجل . و یقال : طعن فی نیطه وفی جنازته ؛ اذا مات . (متن اللغة) (از اقرب الموارد). || آن رگ بود که دل بدان آویخته بود از وتین .