نیلپرلغتنامه دهخدانیلپر. [ ل ُ پ َ ](اِ) نیلوفر. (برهان قاطع) (جهانگیری ) : بر کنار جوی بر سبزه کبودی جای جای چون نشانده بر پرنده سبزه عمداً نیلپر. قطران (از رشیدی و انجمن آرا).|| بعضی گل کبودی را گویند که بیاره ٔآن بر درخت پیچیده ب
نیلفرلغتنامه دهخدانیلفر. [ ل ُ ف َ ] (اِ) نیل پر. نیلوفر. (جهانگیری ) (آنندراج ) (برهان قاطع). رجوع به نیلپر ونیلوفر شود : هوای سیلی حکم تو گر بر او بوزدکبودرنگ شود همچو نیلفر آتش .ثنائی (از آنندراج ).