نیمچهنخrovingواژههای مصوب فرهنگستان1. مجموعهای از الیاف که بهصورت موازی و بدون تابیدن در کنار هم قرار میگیرند 2. ساختاری که از چند رشته لیف تقریباً نازک تشکیل شده و از محصولات میانی صنعت ریسندگی است
نخ نمالغتنامه دهخدانخ نما. [ ن َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) نخ نما شدن قالی و جامه و جز آن ؛ سوده و فرسوده شدن آن به کثرت استعمال چنانکه پود آن برود و تار که در زیر پود از چشم پنهان بود نمایان گردد. مندرس شدن . فرسوده شدن .<b