لغتنامه دهخدا
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمد ارزنی ، مکنی به ابومحمد، در زبان عربی و حسن خط و سرعت نگارش استاد بود. هنگام عصر به سوی بازار کتابفروشی بغداد روی می آورد و چیزی می نوشت و آن را به نیم دینار می فروخت و از پول آن شراب و گوشت و میوه می خرید و نمی خوابید مگر اینکه آنچه از آن