نیکنام دهلغتنامه دهخدانیکنام ده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوزرود بخش نور شهرستان آمل در 17هزارگزی غرب بلده و 31هزارگزی خاور جاده ٔ چالوس (حدود کندوان ) و در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و <span class="hl" dir="ltr"
نیکنام دهلغتنامه دهخدانیکنام ده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان لواسان بزرگ بخش افجه ٔ شهرستان تهران . در 10هزارگزی شرق گلندوک ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع شده است و دارای 1322 تن سکنه است . آبش از رودخانه ، محصولش غلا
مقتشبلغتنامه دهخدامقتشب . [ م ُ ت َ ش ِ ] (ع ص ) نیکنامی یا بدنامی خود را ورزنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه نیکنامی و یا بدنامی خود را می ورزد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقتشاب شود.