هانائولغتنامه دهخداهانائو. (اِخ ) نام شهری است در آلمان که بر ساحل راست نهر ماین در 14 میلی خاور خط آهن فرانکفورت و محل تقاطع خطوط فریدبورگ و ببرا و آشافْنبورگ واقع شده . جمعیت آن در سال 1950 م . 3070
حنائةلغتنامه دهخداحنائة. [ ح ِن ْ نا ءَ ] (ع اِ) یکی حِنّاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به حناء شود.
حنایةلغتنامه دهخداحنایة. [ ح ِ ی َ ] (ع اِ) انحناء و کجی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || (ع مص ) پیچیدن دست . || خم دادن چوب . || خراشیدن چوب را. || پوست باز کردن . || دو تا کردن پشت را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
آنگاهلغتنامه دهخداآنگاه . (ق مرکب ) پس از آن . پس . سپس . آنگه . در آخر. بعد. بعد از آن : چو سی روزگردش بپیمایدادو روز و دو شب روی ننمایداپدید آید آنگاه بارنگ زرد... فردوسی .آنگاه یکی ساتگنی باده برآرد. منو
هناءةلغتنامه دهخداهناءة. [ هََ ءَ ] (ع مص ) گوارنده گردیدن طعام بعد ناگواری . || بی رنج و مشقت رسیدن . (منتهی الارب ). || اصلاح کردن طعام را. (اقرب الموارد).