آییننامۀ بینالمللی امنیت کشتیها و تسهیلات بندریinternational ship and port facility codeواژههای مصوب فرهنگستانآییننامهای که سازمان بینالمللی دریانوردی برای تأمین و ارتقای امنیت کشتیها و تسهیلات بندری تدوین کرده و لازمالاجراست اختـ . آییننامۀ باکوب ISPS code
پیهانیلغتنامه دهخداپیهانی . (اِخ ) نام قصبه ای است در خطه ٔ اوده از هندوستان و در قضای هردوی از ایالت سیتاپور، واقع در 28 هزارگزی شمال شرقی هردوی . وزیر اکبرشاه صدر جهان مشهور در این قصبه مدفون است و مقبره ٔ بسیار باشکوه و مسجدجامع به غایت زیبا دارد. (از قاموس
حانیلغتنامه دهخداحانی . (اِخ ) شهریست به دیاربکر. در آنجا معدن آهن هست که به دیگر شهرها برند، ابوصالح عبدالصمدبن عبدالرحمان بن احمدبن عباس حنوی وابوالفرج احمدبن ابراهیم مرجی حنوی بدان منسوبند. (معجم البلدان ). حانی و سیلوان ، شهری وسط است از اقلیم چهارم ، حقوق دیوانیش صدوهفتادویک هزار دینار ا
حانیلغتنامه دهخداحانی . (ع ص نسبی ) منسوب به حانوت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). صاحب حانوت . (اقرب الموارد). || منسوب به شهر حانی ، و حنوی برخلاف قیاس است . (منتهی الارب ).
هانیسلغتنامه دهخداهانیس . (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج است . در 15 هزارگزی جنوب خاور سنندج و 6 هزارگزی جنوب شوسه ٔ سنندج به همدان واقع شده . ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای <span class="hl" dir="ltr
هانیلغتنامه دهخداهانی . (اِخ ) ابن مسعودبن ارسلان بن مالک اللخمی ، ملقب به غضنفر ابوالاهوال . از امرای بنی لخم بود که به سال 216 هَ . ق . بعد از پدرش مسعود به امارت بنی لخم رسید و در شویفات (لبنان ) اقامت گزید. (از اعلام زرکلی چ 2</
هانیلغتنامه دهخداهانی . (اِخ ) ابن نیاراالانصاری ، مکنی به ابوبردة. صحابی است . جابربن عبداﷲ و پسرش عبدالرحمان بن جابر و نصربن یسار و کعب بن عمیربن عقبةبن نیار و برأبن عازب از او روایت کرده اند. (الاصابة فی تمییز الصحابة ج 7 ص 17</
هانیلغتنامه دهخداهانی . (اِخ ) ابن مسعودبن عمرو الشیبانی . از روسا و پهلوانان عرب جاهلیت و فرمانده سپاه عرب در جنگ ذی قار بود. این جنگ بین سپاه کسری پادشاه ساسانی و چند قبیله از اعراب ، از جمله بنی شیبان ، بنی بکر و بنی تمیم در بیابان ذی قار واقع شد. توضیح اینکه خسروپرویز ساسانی نسبت به نعمان
ابوالقاسملغتنامه دهخداابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ابن هانی . موسوم به محمد. و بعضی کنیت او را ابوالحسن گفته اند. رجوع به ابن هانی ... شود.