لغتنامه دهخدا
حوقلة. [ ح َ ق َ ل َ ] (ع مص ) درو کردن . || بازماندن پیر از جماع بسبب پیری . || مانده شدن و ضعیف گردیدن . (منتهی الارب ). سخت پیر شدن و عاجز شدن از جماع . (مهذب الاسماء). || لا حول و لا قوة الا باﷲ گفتن . || بشتاب رفتن . || گام نزدیک نهادن . || خفتن . || سپس رفتن . || دست نه