هتلباغgarden hotelواژههای مصوب فرهنگستانمکانی که پیش از تبدیل شدن به مهمانخانه، بهواسطۀ باغی که داشته مشهور بوده است
بوق دندهعقبback-up alarm/ back up alarm, back-up horn, reversing warning signal, reversing bleeperواژههای مصوب فرهنگستاندر برخی از خودروها، بوقی ناپیوسته که در حالت دندهعقب برای هشدار دادن به عابران پیاده یا دیگر رانندگان به صدا درمیآید
خوستatollواژههای مصوب فرهنگستانآبسنگهای مرجانی حلقوی که بر روی برجستگیهای آتشفشانی در آبهای آزاد گرم رشد میکنند و غالباً در میان خود کولاب (lagoon) ایجاد میکنند
حثیللغتنامه دهخداحثیل . [ ح ِ ی َ ] (ع ص ) کوتاه بالا. || (اِ) نوعی از درخت کوهی . ج ، حثائل . || مرد کاهل . || کودک بدخوار تبه حال . (منتهی الارب ).
حتللغتنامه دهخداحتل . [ح َ / ح ِ ] (ع اِ) عطا. || بلایه از هر چیزی . || مانند. همتا. حاتل . (منتهی الارب ).