لغتنامه دهخدا
هجل . [ هََ] (ع مص ) چشم گردانیدن زن تا اشاره کند مردی را. (منتهی الارب ). گردانیدن چشم تا غمزه کند بدان مرد را. (اقرب الموارد). || انداختن چیزی را. (منتهی الارب ). افکندن نی یا دیگر چیز را. (اقرب الموارد). || (اِ) زمین هموار پست میان کوه یا عام است . ج ، اهجال ، هِجال ، هُجو