اَرْتُوگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی گبر اعظم ، پیر موءبدان ، مسئول برقراری ارتباط انسانها با نورگاه دیو(پرستشگاه خدا)، خادم خدایان
ارتوواژهنامه آزاد(گنابادی) اَرْتُوْ [artow]؛ گبر اعظم، پیر موبدان، مسئول برقراری ارتباط انسان ها با نورگاه دیو (خدا)، خادم خدایان.
بهینۀ پارتوPareto optimalواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن بهبود وضع یکی سبب کاستی در وضع هیچکس نخواهد شد
هرتوزلغتنامه دهخداهرتوز. [ هََ ] (اِ) صدق و آن خبر دادن در چیزی باشد چنانکه حق اوست . (برهان ). ظاهراً برساخته ٔفرقه ٔ آذرکیوان است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
هرتوقیلغتنامه دهخداهرتوقی . [ هَُ ] (معرب ، ص ) کفرآمیز. شرک آمیز. معرب هرتیک از زبان فرانسه . (از دزی ج 2).
هرتوزلغتنامه دهخداهرتوز. [ هََ ] (اِ) صدق و آن خبر دادن در چیزی باشد چنانکه حق اوست . (برهان ). ظاهراً برساخته ٔفرقه ٔ آذرکیوان است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
هرتوقیلغتنامه دهخداهرتوقی . [ هَُ ] (معرب ، ص ) کفرآمیز. شرک آمیز. معرب هرتیک از زبان فرانسه . (از دزی ج 2).