هروتولغتنامه دهخداهروتو. [ هََ ] (اِ) تخم اسپغول را گویند که بذر قطوناباشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به هروتوم شود.
هپروتیلغتنامه دهخداهپروتی . [ هََ پ َ ] (ص نسبی ) منسوب به هپروت ، که کلمه ای است ساختگی . رجوع به هپروت شود.- خیالات هپروتی ؛به معنی واهی و غیر معقول که هیچ نوع مخرج عقلانی ندارند.
هروتوملغتنامه دهخداهروتوم . [ هََ ] (اِ) تخم اسپغول که بزرقطونا باشد. (برهان ). اسپغول . (رشیدی ). رجوع به هروتو شود.
هروتوملغتنامه دهخداهروتوم . [ هََ ] (اِ) تخم اسپغول که بزرقطونا باشد. (برهان ). اسپغول . (رشیدی ). رجوع به هروتو شود.