هزاءةلغتنامه دهخداهزاءة. [ هَُ ءَ ] (ع ص ) آنکه بر مردم فسوس و خنده کند. || آنکه بر وی فسوس و ریشخند کنند. (منتهی الارب ). که از آن بخندند. (اقرب الموارد).
حجاةلغتنامه دهخداحجاة. [ ح َ ] (ع اِ) یک حجا. یک حباب .یکی کوپله . یکی از سوارگان آب . حَجا. || خوانندگی و ترنم که به آهستگی کنند. (منتهی الارب ).
هجاءةلغتنامه دهخداهجاءة. [ هَُ ج َ ءَ ] (ع ص ) گول .(منتهی الارب ). گول و احمق . (ناظم الاطباء). احمق از زنان و مردان . (از اقرب الموارد) (معجم متن اللغة).
مهزاءةلغتنامه دهخدامهزاءة. [ م َ زَ ءَ ] (ع مص ) فسوس کردن به کسی . (از منتهی الارب ). مسخره کردن . || مردن . (از اقرب الموارد).