هزارآبادلغتنامه دهخداهزارآباد. [ هََ ] (اِخ ) دهی از بخش دستجرد شهرستان قم . کوهستانی و سرد و دارای 331 تن سکنه است . از قنات و چشمه سارها مشروب میشود. محصول عمده اش غله و بنشن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
عباس هزارآبادلغتنامه دهخداعباس هزارآباد. [ ع َب ْ با هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صفی آباد شهرستان سبزوار. واقع در 12هزارگزی شمال خاوری صفی آباد و 10هزارگزی خاور اتومبیل رو راه صفی آباد به بام . ناحیه ای است کوهستانی . هوا
هزاربدلغتنامه دهخداهزاربد. [ هََ ب َ ] (اِ مرکب ) در تشکیلات مرکزی حکومت ساسانی وزیر بزرگ را هزاربد می گفتند که به زبان پهلوی ساسانی هزارپتی میشود. (از ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستن سن ترجمه ٔ رشید یاسمی چ 2 ص 133).
عباس هزارآبادلغتنامه دهخداعباس هزارآباد. [ ع َب ْ با هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صفی آباد شهرستان سبزوار. واقع در 12هزارگزی شمال خاوری صفی آباد و 10هزارگزی خاور اتومبیل رو راه صفی آباد به بام . ناحیه ای است کوهستانی . هوا
عباس هزارآبادلغتنامه دهخداعباس هزارآباد. [ ع َب ْ با هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صفی آباد شهرستان سبزوار. واقع در 12هزارگزی شمال خاوری صفی آباد و 10هزارگزی خاور اتومبیل رو راه صفی آباد به بام . ناحیه ای است کوهستانی . هوا