هستۀ میعانcondensation nucleusواژههای مصوب فرهنگستانذرۀ هواویزی که فقط در اَبَراشباع بسیار زیاد مرکز میعان را تشکیل میدهد
چاشتگهلغتنامه دهخداچاشتگه . [ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) هنگام چاشت . زمان چاشت . وقت چاشت . چاشتگاه . چاشتگاهان . چاشتگاهی : با سماع چنگ باش از چاشتگه تا آنزمانک بر فلک پیدا شود پروین چو سیمین شفترنگ . عسجدی .چرخ از سموم گرمگه زاده وبا هر
چاشتهلغتنامه دهخداچاشته . [ ت َ / ت ِ ] (اِ) ظاهراً غذای چاشت . طعام چاشت . التغدیة؛ کسی را چاشته دادن . (مصادر زوزنی ).
هستههای میعان اَبرcloud condensation nucleiواژههای مصوب فرهنگستانذرههای هواویز نمگیر در جوّ که ممکن است بهعنوان هستههای قطرکهای اَبر عمل کنند اختـ . هماب CCN
شمارگر هستههای میعان اَبرcloud condensation nuclei counterواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای اندازهگیری فراوانی ذرات جوّی که بخار آب بر روی آنها در مقادیر کمِ اَبَراشباعشدگی میعان میکند اختـ . شمارگر هماب CCN counter
هستۀ آمیختهmixed nucleusواژههای مصوب فرهنگستانهستۀ میعان اَبر، متشکل از مواد نمگیر محلول و غیرمحلول و احتمالاً ترشونده
هستۀ سوختزادcombustion nucleusواژههای مصوب فرهنگستانهستۀ میعان حاصل از فرایندهای احتراق در صنعت یا حملونقل یا آتشسوزی طبیعی
هستۀ دریانمکیsea-salt nucleusواژههای مصوب فرهنگستانهستۀ میعان با نمگیری زیاد حاصل از خشکیدن جزئی یا کلی ذرات افشانۀ دریایی یا قطرکهای آب دریا براثر ترکیدن حبابهای آزادشده در سطح دریا