چاشتگهلغتنامه دهخداچاشتگه . [ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) هنگام چاشت . زمان چاشت . وقت چاشت . چاشتگاه . چاشتگاهان . چاشتگاهی : با سماع چنگ باش از چاشتگه تا آنزمانک بر فلک پیدا شود پروین چو سیمین شفترنگ . عسجدی .چرخ از سموم گرمگه زاده وبا هر
چاشتهلغتنامه دهخداچاشته . [ ت َ / ت ِ ] (اِ) ظاهراً غذای چاشت . طعام چاشت . التغدیة؛ کسی را چاشته دادن . (مصادر زوزنی ).
شمارگر هستۀ یخice nuclei counterواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای شمارش ذرات شکلدهندۀ هستۀ یخ در فرایند هستهزایی ناهمگن در جوّ
هستۀ یخ زیستزادbiogenic ice nucleusواژههای مصوب فرهنگستانهستۀ یخ با منشأ زیستی، بهویژه باکتریهای موجود در سطح گیاه
هستۀ تماسیcontact nucleusواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ذرۀ هواویز که ممکن است براثر تماس با سطح قطرۀ آب اَبَرسرد، هستۀ یخ را تشکیل دهد