هشتوکانلغتنامه دهخداهشتوکان . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش شوسف شهرستان بیرجند دارای 149 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
استکانلغتنامه دهخدااستکان . [ اِ ت ِ ] (روسی ، اِ) (از روسی اِستاکان ) ظرفی که در آن چای و قهوه و غیره آشامند. پیاله .
استیقانلغتنامه دهخدااستیقان . [ اِ ] (ع مص ) استیقان چیزی یا بچیزی ؛ بتحقیق دانستن آنرا. بی گمان شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بی گمان دانستن . بیقین دانستن . بیقین داشتن . بیقین کردن . یقین . || یقین خواستن .
دررودیلغتنامه دهخدادررودی . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربخانه ٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع در 56 هزارگزی شمال شوسف و 18 هزارگزی خاور هشتوکان . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="
مسعودیلغتنامه دهخدامسعودی . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 42هزارگزی شمال باختری شوسف و 5هزارگزی شمال شرقی هشتوکان . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <spa
دره کورانلغتنامه دهخدادره کوران . [ دَرْ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند. واقع در 55هزارگزی شمال باختری شوسف و 19هزارگزی خاور هشتوکان ، با 108 تن سکنه . آب آن از قنات
دره شگفتلغتنامه دهخدادره شگفت . [ دَرْ رَ ش ِ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند. واقع در 58هزارگزی شمال باختری شوسف و7هزارگزی جنوب خاوری هشتوکان ، با 450 تن سکنه . آب
خسرویلغتنامه دهخداخسروی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربخانه ٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 54 هزارگزی شمال باختری شوسف و 14 هزارگزی خاور هشتوکان ، کوهستانی ، معتدل ، آب از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا زر