خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هش
لهجه و گویش مازنی
hosh
-
هش
لهجه و گویش مازنی
hesh لفظی برای حرکت دادن گوسفند
-
واژههای مشابه
-
هُش
لهجه و گویش گنابادی
hosh در گویش گنابادی به معنی سرکشیدن چیزی میباشد ، سرکشیدن غذای آبکی و مایعات ، فرمان آرام و قرار گرفتن
-
هِشَّ
لهجه و گویش دزفولی
به ایست(خطاب به حیوان)
-
هَش یَک
لهجه و گویش بختیاری
haš-yak یک هشتم (حق زن از ماترکِ شوهر).
-
هش درهکاردن
لهجه و گویش مازنی
hash dar hekaarden سوراخ بزرگ در دیوار و کوه پدید آوردن
-
هش قد
لهجه و گویش مازنی
hash ghad نوعی خطاب موهن به بلند قامتان – آدم فوق العاده بلندقد
-
هش کس
لهجه و گویش مازنی
hesh kes هیچ کس
-
هُش، چُش
لهجه و گویش تهرانی
صدای ایستاندن چارپایان
-
هَشِ دُو دُو
لهجه و گویش گنابادی
hashedowdo در گویش گنابادی به سوسک گویند.
-
هین و هش
لهجه و گویش تهرانی
صدا برای حرکت دادن و ایستاندن حیوانات
-
واژههای همآوا
-
هُش
لهجه و گویش گنابادی
hosh در گویش گنابادی به معنی سرکشیدن چیزی میباشد ، سرکشیدن غذای آبکی و مایعات ، فرمان آرام و قرار گرفتن
-
هِشَّ
لهجه و گویش دزفولی
به ایست(خطاب به حیوان)