لغتنامه دهخدا
هصر. [ هََ ] (ع مص ) کشیدن . (منتهی الارب ). جذب . (از اقرب الموارد). || خمانیدن . (منتهی الارب ). اماله . (از اقرب الموارد). || شکستن . || پیچیدن چیز تر و تازه همچو شاخ درخت و مانندآن را بی جدایی ، یا عام است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پیچیدن هر چیزی را. (منتهی ا