هطرلغتنامه دهخداهطر. [ هََ ] (ع مص ) کشتن سگ را به چوب ، یا عام است . (منتهی الارب ). کشتن سگ به چوب ، و گفته اند مطلق زدن است . (از اقرب الموارد).
رانش اثیرether driftواژههای مصوب فرهنگستانفرضیهای که بنا بر آن اثیر نسبت به کرۀ زمین در حرکت است متـ . رانش اتر
اتر تاجیcrown etherواژههای مصوب فرهنگستانواحد مولکولی متشکل از حلقهای با سه موضع اتصال یا بیشتر که میتوانند به یک عنصر مهمان در مرکز یا نزدیک به مرکز متصل شوند
کشش اثیرether dragواژههای مصوب فرهنگستانفرضیهای که بنا بر آن اثیر همراه با حرکت اجسام به حرکت درمیآید متـ . کشش اتر
هطرةلغتنامه دهخداهطرة. [ هََ رَ ] (ع اِ) یک بار از هطر. (اقرب الموارد). رجوع به هطر شود. || (اِمص ) زاری و تذلل گدا پیش توانگر وقت سؤال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
هطرةلغتنامه دهخداهطرة. [ هََ رَ ] (ع اِ) یک بار از هطر. (اقرب الموارد). رجوع به هطر شود. || (اِمص ) زاری و تذلل گدا پیش توانگر وقت سؤال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
متهطرلغتنامه دهخدامتهطر. [ م ُ ت َ هََ طْ طِ ] (ع ص ) چاه خراب و ویران . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به تهطر شود.
تهطرلغتنامه دهخداتهطر. [ ت َ هََ طْ طُ ] (ع مص ) خراب و ویران شدن چاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).