هفتادملغتنامه دهخداهفتادم . [ هََ دُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) آنچه در مرتبه ٔ هفتاد واقع شود. منسوب به هفتاد. (ناظم الاطباء).
هفتادگاملغتنامه دهخداهفتادگام . [ هََ ] (اِ مرکب ) اشاره از بسیار گام . (آنندراج از فرهنگ اسکندرنامه ).
هفتادمیشلغتنامه دهخداهفتادمیش . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمان . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
هفتادمیخلغتنامه دهخداهفتادمیخ . [ هََ ] (اِ مرکب ) ظاهراً نوعی خیمه و چادر و سراپرده ٔ بزرگ است . (یادداشت به خط مؤلف ) : خم آورد پشت سنان ستیخ سراپرده برکند وهفتادمیخ .فردوسی (از لغت فرس ).
هفتادمیشلغتنامه دهخداهفتادمیش . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمان . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
هفتادمیخلغتنامه دهخداهفتادمیخ . [ هََ ] (اِ مرکب ) ظاهراً نوعی خیمه و چادر و سراپرده ٔ بزرگ است . (یادداشت به خط مؤلف ) : خم آورد پشت سنان ستیخ سراپرده برکند وهفتادمیخ .فردوسی (از لغت فرس ).