علنکزلغتنامه دهخداعلنکز. [ ع َ ل َ ک َ ] (ع ص ) مرد درشت اندام سطبر و سخت و پرگوشت بزرگ جثه . (منتهی الارب ). مرد سخت و بزرگ . و نون آن زائد است . (از اقرب الموارد). عَلکز. و رجوع به عَلکز شود.
علنکسلغتنامه دهخداعلنکس . [ ع َ ل َک َ ] (ع ص ) بسیار و انبوه : شَعر علنکس ؛ کثیر متراکب . (از اقرب الموارد). عِلّکس . و رجوع به علکس شود.
ابوبکر النقاشلغتنامه دهخداابوبکر النقاش . [ اَ بو ب َ رِن ْ ن َق ْ قا ] (اِخ ) محمدبن حسن بن محمدبن زیادبن هارون بن جعفربن السند انصاری موصلی الاصل و البغدادی المولد و المنشاء. مقری معروف و عالم بعلوم قرآن و تفسیر. مولد او سال 265 یا 266</sp