هلکونلغتنامه دهخداهلکون . [ هَِ ل َ / هََ ل َ ] (ع ص ) زمین خشکسال و قحطرسیده اگرچه در آن آب باشد. (منتهی الارب ).
الکوئینلغتنامه دهخداالکوئین . [ اَ] (اِخ ) دانشمند انگلیسی در قرن هشتم میلادی . در 735 م . در شهر یورکشایر بدنیا آمد و در تور (فرانسه )804 درگذشت . به زبانهای لاتین و عبرانی و همچنین به همه ٔ دانشهای عصر خود آشنا بود. با اینکه ر
الکیونلغتنامه دهخداالکیون . [اَ ] (اِخ ) السیون . نام جزیره ای است در اقیانوس کبیر در قطعه ٔ میکرونزی و شمال جزایر مارشال . (از قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 311).
هلکینلغتنامه دهخداهلکین . [ هََ ل َ ] (ع ص ) زمین خشکسال و قحطرسیده اگرچه در آن آب باشد. (منتهی الارب ). هلکون . (از اقرب الموارد). رجوع به هلکون شود.
خشکساللغتنامه دهخداخشکسال . [ خ ُ ] (اِ مرکب ) سال بی باران . (شرفنامه ٔ منیری ). سالی که باران نیامده و بر اثر آن از زمین چیزی نروئیده باشد : سیراب اگر شود ز تو ای ابر مرحمت در خشکسالی هجر گیاهی چه میشود. فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص <span cla