همبودassociation 4واژههای مصوب فرهنگستانپیوستگی دو یا چند یافتۀ باستانی، اعم از دستساخته و بومساخته و پدیدار، که به همراه یکدیگر و معمولاً در یک بستره یافت میشوند
امیبوئیدلغتنامه دهخداامیبوئید. [ اَ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) آمیبوئید. حرکات آمیبی . حرکات سلولها و جانورانی که شبیه آمیبها هستند و بوسیله ٔ پاهای کاذب حرکت می کنند. (از جانورشناسی عمومی مصطفی فاطمی ج 1 ص 94).
همبود غیرقطعیopen associationواژههای مصوب فرهنگستانپیوستگی فرضی میان دو یا چند شیء یا عنصر باستانشناختی که به همراه یکدیگر یافت شدهاند و همزمانی نهشتهگذاری آنها قطعی نیست
همبود قطعیclosed associationواژههای مصوب فرهنگستانپیوستگی میان دو یا چند شیء یا عنصر باستانشناختی که به همراه یکدیگر یافت شدهاند و بر همزمانی نهشتهگذاری آنها دلالت دارد
روش همبود زیاگانیfaunal associationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش تاریخگذاری نسبی برمبنای همبود باستانشناختی موجود در بقایای گونههای جانوری منقرضشده
همبود لایهنگاشتیstratigraphic associationواژههای مصوب فرهنگستانپیوستگی نزدیک میان دو یا چند شیء یا عنصر ساختاری باستانشناختی که ازنظر فیزیکی در یک بافت لایهنگاشتی قرار میگیرند
همبود غیرقطعیopen associationواژههای مصوب فرهنگستانپیوستگی فرضی میان دو یا چند شیء یا عنصر باستانشناختی که به همراه یکدیگر یافت شدهاند و همزمانی نهشتهگذاری آنها قطعی نیست
همبود قطعیclosed associationواژههای مصوب فرهنگستانپیوستگی میان دو یا چند شیء یا عنصر باستانشناختی که به همراه یکدیگر یافت شدهاند و بر همزمانی نهشتهگذاری آنها دلالت دارد
همبود لایهنگاشتیstratigraphic associationواژههای مصوب فرهنگستانپیوستگی نزدیک میان دو یا چند شیء یا عنصر ساختاری باستانشناختی که ازنظر فیزیکی در یک بافت لایهنگاشتی قرار میگیرند
همبود همجوارspatial associationواژههای مصوب فرهنگستانپیوستگی فرضی و نزدیک میان دو یا چند شیء یا عنصر باستانشناختی مبتنی بر همجواری فیزیکی آنها
روش همبود زیاگانیfaunal associationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش تاریخگذاری نسبی برمبنای همبود باستانشناختی موجود در بقایای گونههای جانوری منقرضشده
بافت 1context 1واژههای مصوب فرهنگستانموقعیت مکانی و زمانی یک یا چند شیء، باتوجهبه بستره و جایمان و همبود آنها
simultaneousدیکشنری انگلیسی به فارسیهمزمان، هم زمان، مقارن، همبود، همزبان، چند مجهولی، باهم واقع شونده
بافت ردۀ یکprimary context, primary cultural depositsواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت مواد باستانشناختی در هنگامی که بستره و همبود و جایمان آنها از زمانی که نهشته شدهاند به هم نریخته باشد متـ . بافت نامخدوش undisturbed context
همبود غیرقطعیopen associationواژههای مصوب فرهنگستانپیوستگی فرضی میان دو یا چند شیء یا عنصر باستانشناختی که به همراه یکدیگر یافت شدهاند و همزمانی نهشتهگذاری آنها قطعی نیست
همبود قطعیclosed associationواژههای مصوب فرهنگستانپیوستگی میان دو یا چند شیء یا عنصر باستانشناختی که به همراه یکدیگر یافت شدهاند و بر همزمانی نهشتهگذاری آنها دلالت دارد
همبود لایهنگاشتیstratigraphic associationواژههای مصوب فرهنگستانپیوستگی نزدیک میان دو یا چند شیء یا عنصر ساختاری باستانشناختی که ازنظر فیزیکی در یک بافت لایهنگاشتی قرار میگیرند
همبود همجوارspatial associationواژههای مصوب فرهنگستانپیوستگی فرضی و نزدیک میان دو یا چند شیء یا عنصر باستانشناختی مبتنی بر همجواری فیزیکی آنها
دادة ناهمبودisolated dataواژههای مصوب فرهنگستانشیئی منفرد که با دیگر دستساختهها یا پدیدارها هیچ ارتباطی نداشته باشد