یامیدسلغتنامه دهخدایامیدس . [ دِ ] (اِخ ) پسر آپولو که یامُس نام داشت و یونانیان وی را یامیدس می خوانده اند. (تمدن قدیم فوستل دوکولانژ، ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی ص 514).
امدشلغتنامه دهخداامدش . [ اَ دَ ] (ع ص ) مرد خرد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || مرد سست دست . (منتهی الارب ). آنکه عصب دست وی سست بود با اندکی گوشت . (از تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || لاغر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد)
همادیسفرهنگ نامها(تلفظ: homā dis) (هما + دیس (پسوند شباهت)) مثل هما ، شبیه به هما ؛ (به مجاز) خوش اقبال ، خوشبخت و سعادتمند .