زي
companion
همسفر.
shipmate
همخوراک، همکاسه، همنمک
excursion
همسفر
رفیق و همدم،همسفر
نفر، شریک، همسفر،همراه
۱. محاذی، موازی ۲. همدوش، همراه، همسفر، همگام
هم رو. [ هََ رَ / رُو ] (نف مرکب ) همراه و همسفر و رفیق . (آنندراج ).