همنوایی 2ensemble 3واژههای مصوب فرهنگستاننوعی اجرای چندنفرۀ سازی و/ یا آوازی که در آن سلیقۀ فردی تابع سلیقۀ جمعی است
conformsدیکشنری انگلیسی به فارسیمطابق است، همنوایی کردن، مطابقت کردن، وفق دادن، پیروی کردن، موافقت کردن
conformدیکشنری انگلیسی به فارسیمطابق با، همنوایی کردن، مطابقت کردن، وفق دادن، پیروی کردن، موافقت کردن
همآهنگیفرهنگ مترادف و متضادتناسب، تجانس، سازگاری، توافق، ، موافقت، ، وفاق، همدلی، همسازی، همسویی، همنوایی