همگراییconvergenceواژههای مصوب فرهنگستاندر جامعهشناسی زبان و زبانشناسی تاریخی، فرایند تغییر و تحول و شبیه شدن گویشها و زبانها به یکدیگر
همگراییconvergenceواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جورگرایی که از تکامل مستقل خصوصیتی مشابه در دو یا چند دودمان ایجاد میشود نیز: موازیگرایی parallelism
رِنازیم سرچکشیhammerhead ribozymeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رِنازیم تاشده که در پیرایش رونوشتهای رِنا نقش دارد
واماندگی سرچکشیhammerhead stall, stall turnواژههای مصوب فرهنگستاننوعی واماندگی که براثر اوجگیری هواپیما با زاویۀ بسیار تند و حداقل توان موتور ایجاد میشود و همراه با حداکثر جابهجایی سکان عمودی و چرخشی سریع حول محور انحراف سمت (yaw axis) است و پس از آن هواپیما به وضعیت شیرجه درمیآید و فروخیز میکند
حمراءلغتنامه دهخداحمراء. [ ح َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث احمر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || عجم . (منتهی الارب ). زیرا بیشتر آنان برنگ شقره هستند: گویند: لیس فی الحمراء مثله ؛ در عجم مثل او نیست . (از اقرب الموارد). || سال سخت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سختی گرمای نیم روز. (م
حمیراءلغتنامه دهخداحمیراء. [ ح ُ م َ ] (اِخ ) لقب عایشه ٔ صدیق رضی اﷲ عنها. (مهذب الاسماء). عایشه رضی اﷲ عنها. (منتهی الارب ). لقبی که حضرت رسول عایشه را بدان خوانده است : از سر زهد و صفا در شخص اوهم خدیجه هم حمیرا دیده ام . خاقانی .
همگرایی فرهنگیcultural convergenceواژههای مصوب فرهنگستانهمسویی ارزشها و نگرشها و رفتارهای فرهنگی در جامعه
همگرایی گرانشیgravitational lensingواژههای مصوب فرهنگستانخمیده شدن مسیر نور در هنگام گذار از کنار اجسام سنگین
همگرایی فرهنگیcultural convergenceواژههای مصوب فرهنگستانهمسویی ارزشها و نگرشها و رفتارهای فرهنگی در جامعه
همگرایی گرانشیgravitational lensingواژههای مصوب فرهنگستانخمیده شدن مسیر نور در هنگام گذار از کنار اجسام سنگین
بیشهمگراییoverconvergenceواژههای مصوب فرهنگستانخصوصیت یک سری توانی که دنبالۀ مجموعهای جزئی آن دارای زیردنبالهای است که با حوزهای بزرگتر از حوزۀ همگرایی سری همگرا است