آمین زیستزادbiogenic amineواژههای مصوب فرهنگستانآمینی که از واکنش برخی زیمایهها/ آنزیمهای میکربی با آمینواسیدها تولید میشود
اتصال ایمنیimmune adherenceواژههای مصوب فرهنگستاناتصال ترکیبات پادتنیـ پادگنی یا یاختههای پوشیدهشده با پادتن به یاختههای حاوی گیرندههای مکمل
تابع بولی همبستگی ایمن مرتبة mmth order correlation-immune Boolean functionواژههای مصوب فرهنگستانیک تابع بولی (نه لزوماً متوازن) که توزیع احتمال خروجی آن با ثابت نگه داشتن هر m بیت ورودی تغییر نکند
مدار انتقال هومانHohmann transfer orbit, Hohmannواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مدار انتقال بیضوی که در آن حداقل انرژی به مصرف میرسد نیز: مسیر هومان Hohmann trajectory مدار هومان Hohmann orbit انتقال هومان Hohmann transfer
همگنلغتنامه دهخداهمگن . [ هََ گ ِ ] (ص مرکب ) همگین . انباز. شریک .(یادداشت مؤلف ). ج ، همگنان . رجوع به همگنان شود.
همگنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه کپارچه، یکدست، یکتکه، هموژن، هموژنیزه، متجانس، متحدالشکل، همجنس، همشکل، همانند، یکهوا ازیک قماش، یکجنس، شبیه مثل هم، منسجم، یکپارچه، ثابت، تغییرناپذیر یکنواخت، قالبی، بیحالت سروته یککرباس استاندارد، نرمال، عادی همساز، متقارن صاف مرادف، همسان استانده
سهمگنلغتنامه دهخداسهمگن . [ س َ گ ِ ] (ص مرکب ) مخفف سهمگین : سوی رود با کاروانی گشن زه آبی بدوی اندرون سهمگن . ابوشکور بلخی .رجوع به سهمگین شود.
همگنلغتنامه دهخداهمگن . [ هََ گ ِ ] (ص مرکب ) همگین . انباز. شریک .(یادداشت مؤلف ). ج ، همگنان . رجوع به همگنان شود.
رأیدهی ناهمگنticket splitting/ ticket-splittingواژههای مصوب فرهنگستانرأی دادن به نامزدهای حزبهای مختلف در یک انتخابات برای تصدی چند منصب