عماریلغتنامه دهخداعماری . [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) محمدبن ابی الحسن علی بن حسن عماری . ملقب به نجم الدین . وی از خاندان عماری در بیهق است . رجوع به عماریان بیهق شود.
عماریلغتنامه دهخداعماری . [ ] (اِخ ) نام بطنی است که در شهر جرابلس بسر برند. (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة از عشائرالشام ).
عماریلغتنامه دهخداعماری . [ ع َ ] (اِخ ) نام شمشیر ابرهةبن صباح حمیری است . (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ).
عماریلغتنامه دهخداعماری . [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابومحمدبن ابی عمروبن ابی الحسن عماری .بزرگ خاندان عماری در بیهق است . رجوع به عماریان بیهق و عماری (عبدالرحمان بن ابی عمرو احمدبن ...) شود.
پدیدۀ همیاریcooperative phenomenonواژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای که از برهمکنشِ جمعی شمار فراوانی از اتمها یا مولکولها حاصل میشود
همیاری مجاورتیanchimeric assistance, neighbouring-group participationواژههای مصوب فرهنگستانسهیم شدن دو گروه همسایه در مرحلۀ تعیینکنندۀ سرعت واکنش
تعاونفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعاضد، خودیاری، دستگیری، همدستی، همیاری، یاری ۲. خودیاری کردن، همیاری کردن
همیاری مجاورتیanchimeric assistance, neighbouring-group participationواژههای مصوب فرهنگستانسهیم شدن دو گروه همسایه در مرحلۀ تعیینکنندۀ سرعت واکنش
پدیدۀ همیاریcooperative phenomenonواژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای که از برهمکنشِ جمعی شمار فراوانی از اتمها یا مولکولها حاصل میشود