همبندی تابیدهround seizingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی همبندی که محکمتر از همبندی تخت است و شروع آن مانند دیگر انواع همبندی است، اما در انتها قبل از گره زدن دو سر رشته، آنها را چند بار در امتداد دو طناب اصلی میتابانند و سپس گره میزنند
همبندی 1interlocking 2واژههای مصوب فرهنگستانآرایش علائم یا دستگاههای علائمی بهنحویکه عملکرد آنها وابستگی سامانمندی به یکدیگر داشته باشد
همبندی 2seizingواژههای مصوب فرهنگستانتاباندن نخ به دو سر یک طناب یا دو طناب یا محور بخو برای جلوگیری از افشان شدن سر طناب یا طنابها
تابیدهلغتنامه دهخداتابیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) پیچیده . (آنندراج ). تافته . || درخشیده .تابان شده . نوری تابیده . || کژشده . مورب شده : چشم او کمی تابیده است . || گرم و سوزان شده : تنور تابیده است . گلخن تابیده ا
ناتابیدهلغتنامه دهخداناتابیده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نتابیده . که تاب داده و تابیده نیست . مقابل تابیده . رجوع به تابیده شود.