دورسپوزلغتنامه دهخدادورسپوز. [ س ِ ] (نف مرکب ) سپوزکار. دفعدهنده . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دورسپوزی شود.
داروسازلغتنامه دهخداداروساز. (نف مرکب ، اِ مرکب ) کسی که دارو سازد. دواساز. تهیه کننده ٔ دارو. داروگر.
جعبهدندة همدورکنندهsynchromesh gearbox, synchromesh transmissionواژههای مصوب فرهنگستانجعبهدندهای که در آن برای یکسان کردن سرعت چرخدندههای محرک و متحرک از یک یا چند همدورساز در هر دنده استفاده میکنند متـ . جعبهدندة همدورساز
همدورکنندهspeed synchronizer, synchronizer 1, synchromeshواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای در جعبهدندة دستی که با یکسان کردن سرعت دو چرخدنده امکان درگیر شدن آنها را فراهم میکند متـ . همدورساز