برنامۀ همپیماییcar pool 1واژههای مصوب فرهنگستانبرنامهای که در آن افراد برای رفتوآمد به محلی مشترک از خودروِ یکی از افراد گروه استفاده کنند
گروه همپیماییcar pool 2واژههای مصوب فرهنگستانگروهی از افراد که برای رفتوبرگشت به محلی مشترک هر بار از خودروِ یکی از افراد گروه استفاده کنند
همپیمایی کردنcar-pool 3واژههای مصوب فرهنگستاناستفادۀ نوبتی گروهی از افراد از وسایل نقلیۀ هریک از آنها برای رفتوآمد به محلی مشترک
عموماًلغتنامه دهخداعموماً. [ ع ُ مَن ْ ] (ع ق ) بطور عموم . بطوری که شامل همه گردد. (ناظم الاطباء). بالعموم . همگی : در سنه ٔ احدی واربعمائة (401 هَ . ق .) در بلاد خراسان عموماً و در نیشابور خصوصاً قحطی شام ... حادث شد. (ترجمه ٔ تاریخ یم
عمومادیکشنری عربی به فارسیبطور عادي , بطور کلي , عموما , معمولا , بالا پوش , لباس کار , رويهمرفته , شامل همه چيز , همه جا , سرتاسر
برنامۀ همپیماییcar pool 1واژههای مصوب فرهنگستانبرنامهای که در آن افراد برای رفتوآمد به محلی مشترک از خودروِ یکی از افراد گروه استفاده کنند
گروه همپیماییcar pool 2واژههای مصوب فرهنگستانگروهی از افراد که برای رفتوبرگشت به محلی مشترک هر بار از خودروِ یکی از افراد گروه استفاده کنند
همپیمایی کردنcar-pool 3واژههای مصوب فرهنگستاناستفادۀ نوبتی گروهی از افراد از وسایل نقلیۀ هریک از آنها برای رفتوآمد به محلی مشترک
همپیمایی کردنcar-pool 3واژههای مصوب فرهنگستاناستفادۀ نوبتی گروهی از افراد از وسایل نقلیۀ هریک از آنها برای رفتوآمد به محلی مشترک