اندباحلغتنامه دهخدااندباح . [ اِ دِ ] (ع مص ) گستردن پشت را و سر پست فرود آوردن در رکوع و جز آن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). سر را پست کردن و فرود آوردن تا اینکه فروتر و پایین تر از پشت باشد. (از اقرب الموارد).
انضباحلغتنامه دهخداانضباح . [ اِ ض ِ] (ع مص ) اندک برگردیدن گونه ٔ چیزی از آتش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گونه برسوختن . (تاج المصادر بیهقی ). برسوختن روی از تبش . (مصادر زوزنی ).بگردیدن گونه ٔ چیزی از آتش بی سوختن . (یادداشت مؤلف ). بگردیدن رنگ اندکی بسیاهی . (از اقرب الموارد
هندبالغتنامه دهخداهندبا. [ هَِ دَ / دِ ] (ع اِ) هندب . کاسنی . هندباة. بَرّی بود و بستانی . و آن دو نوع بود:یکی ورق آن پهن بود نزدیک به کاهو و نوعی دیگر ورق آن باریک بود. طعم برّی آن تلخ و نوع نیکوی آن بستانی ، تر شیرین بود. بهترین نوع آن شامی است که به یونانی
هندباءلغتنامه دهخداهندباء. [ هَِ دَ ] (ع اِ) کاسنی . (منتهی الارب ). هندب . (اقرب الموارد). رجوع به هندب شود.
هندباءدیکشنری عربی به فارسیکاسني دشتي , کاسني تلخ , قاصدک (گياه خودرو و داراي گلهاي زرد روشن) , کاسني فرنگي , هنديا , کاسني سالا دي , انديو0
هندبالغتنامه دهخداهندبا. [ هَِ دَ / دِ ] (ع اِ) هندب . کاسنی . هندباة. بَرّی بود و بستانی . و آن دو نوع بود:یکی ورق آن پهن بود نزدیک به کاهو و نوعی دیگر ورق آن باریک بود. طعم برّی آن تلخ و نوع نیکوی آن بستانی ، تر شیرین بود. بهترین نوع آن شامی است که به یونانی