اناظیملغتنامه دهخدااناظیم . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نظام . (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ج ِانظام و انظومة. (از ذیل اقرب الموارد). ج ِ انظومة.جج ِ نظام . (ناظم الاطباء). رجوع به مفردات آن شود.
ما زالدیکشنری عربی به فارسیارام , خاموش , ساکت , بي حرکت , راکد , هميشه , هنوز , بازهم , هنوزهم معذلک , ارام کردن , ساکت کردن , خاموش شدن , دستگاه تقطير , عرق گرفتن از , سکوت , خاموشي