انفثاءلغتنامه دهخداانفثاء. [ اِ ف ِ ] (ع مص ) فرونشستن . (از اقرب الموارد). فرونشستن خشم . از جوش افتادن .از جوش بازایستادن دیگ و جز آن . (یادداشت مؤلف ).
حنیفیتلغتنامه دهخداحنیفیت . [ ح َ فی ی َ ] (از ع ، اِمص ) مسلمانی . (السامی فی الاسامی ). رجوع به حنیفیة شود.
هنگفتلغتنامه دهخداهنگفت . [ هََ گ ُ ] (ص ) گنده و سطبر و ضخیم . (برهان ) : بهترین جامه ای بود هنگفت مر مرا اوستاد چونین گفت . سنائی .فرستادم به خدمت رقعه ٔ وی به دست پهلوی هنگفت و لمتر. ابن یمین .||
عنفطةلغتنامه دهخداعنفطة. [ ع ُف ُ طَ ] (ع ص ، اِ) مؤنث عنفط. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). رجوع به عنفط شود. || مابین دو شارب تا بینی . (از اقرب الموارد). رجوع به عنفط شود.
غلیظیلغتنامه دهخداغلیظی . [ غ َ ] (حامص ) ستبری و پرقوامی و هنگفتی . (ناظم الاطباء). غلیظ بودن . رجوع به غلیظ شود.
خثرانلغتنامه دهخداخثران . [ خ َ ث َ ] (ع مص ) دفزک شدن شیر و چغرات گشتن آن . رجوع به خَثر شود . (ع اِمص ) دفزکی . هنگفتی شیر. (از ناظم الاطباء).