هوابانیair policingواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از هواپیمای رهگیر در زمان صلح برای حفاظت از حریم هوایی مشخص
گاوبانیلغتنامه دهخداگاوبانی . (حامص مرکب ) حفاظت گاو کردن . یاری کردن گاو. صاحب و مالک گاو بودن . نگاهداری گاو کردن .
اوابونلغتنامه دهخدااوابون .[ اَوْ وا ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَواب در حالت رفعی . (از مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء). رجوع به اواب شود.
اوابینلغتنامه دهخدااوابین . [ اَ وْ وا ] (ع ص ،اِ) ج ِ اَواب در حالت نصبی و جری . نیک توبه کاران .- صلوة الاوابین ؛ نماز چاشت . (ناظم الاطباء).