هواچرخautogyroواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای که با ملخ حرکت میکند و چرخانۀ اصلی آن مانند آسیاب بادی با باد به چرخش درمیآید؛ این وسیله قبل از بالگَرد اختراع شده است
وارخلغتنامه دهخداوارخ . [ رَ ] (اِ) تیر. || آرنج . (ناظم الاطباء). این کلمه در این معنی ظاهراً مصحف وارنج باشد. || افعی . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). || چلپاسه . (ناظم الاطباء). || شعاع نور. (اشتینگاس ).
دستگاه هواچرخهایair-cycle machine, air cycling machine, ACMواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای شامل توربین انبساط و فشردهساز در سامانة خنکساز هواگرد که با تبدیل انرژیها به یکدیگر هوای داغ ورودی به اتاقک هواگرد را خنک میکند
سامانة خنکساز هواچرخهایair-cycle cooling systemواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سامانة خنکساز در برخی هواگردها که در آن هوای متراکم پس از ورود به مبدلهای گرمایی و دستگاه هواچرخهای و رطوبتگیری وارد بخشهای مختلف هواگرد میشود
بار پرّهblade loadingواژههای مصوب فرهنگستانحاصل تقسیم وزن کل بر مجموع مساحت پرّههای بَرارزای بالگرد یا هواچرخ متـ . بار سطح دَوَران disc loading
سرچرخانهrotor headواژههای مصوب فرهنگستانکل مجموعۀ اجزای گردنده در مرکز چرخانۀ بَرارزای بالگرد یا هواچرخ، شامل توپی و اتصالات پرّه و یاتاقانهای لولایی و تجهیزات ضدیخزنی و برقرسانی و تنظیم فشار که همراه توپی میچرخند