خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هوبره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هوبره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) ‹ابره، تودره› hubare پرندهای وحشی، حلالگوشت، و بزرگتر از مرغ خانگی با گردن دراز و بالهای زردرنگ و خالدار؛ جرز؛ چرز؛ جرد؛ حُباری.
-
جستوجو در متن
-
ابره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'obare = هوبره
-
تودره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] tudare = هوبره
-
جرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چرز› (زیستشناسی) [قدیمی] jarz =هوبره
-
حباری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: هوبره] (زیستشناسی) [قدیمی] hobārā = هوبره
-
آهوبره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'āhubar[r]e ۱. برۀ آهو؛ آهوبچه؛ بچۀ آهو.۲. = هوبره
-
شاست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šāst ۱. (زیستشناسی) پرندهای وحشی و حلالگوشت؛ هوبره.۲. (صفت) کودن.
-
چرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: arzč] ‹جرز› (زیستشناسی) [قدیمی] čarz = هوبره: ◻︎ به چنگال قهر تو در خصم بددل / بُوَد همچو چرزی به چنگال شاهین (رودکی: ۵۲۷).