یوسامیشلغتنامه دهخدایوسامیش . (مغولی ، اِ) یاسامیش . (فرهنگ وصاف ). حکومت و سیاست و انتظام و ترتیب کارها. (ناظم الاطباء). || مباشرت و کارسازی . (ناظم الاطباء). کار و سرانجام کارها. (آنندراج ). || (ص ) پسندیده . (از آنندراج ). رجوع به یاسامیشی شود.
یاوشمشیلغتنامه دهخدایاوشمشی . [ وُ م ِ ] (ترکی / مغولی ، اِ) برابری . نزدیکی . دعوی همسری : یاوشمشی کند چو کنی تربیت ورادر شعر با نظامی و قطران و انوری .پوربهای جامی (از تذکره ٔ دولتشاه ص <span class="hl" dir