لغتنامه دهخدا
بنک . [ ب ُ ] (ع اِ) بن چیزی و خالص آن . معرب است . یقال هؤلاء من بنک الارض ؛ ای من اصلها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). اصل چیزی و آن معرب است . یقال هولاء من بنک الارض . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نوعی از خوشبو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طیبی ، یع