هیافلغتنامه دهخداهیاف . [ هیا / هَُ ] (ع مص ) دهان گشاده کردن شتر بسوی باد هیف از شدت تشنگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و در اقرب الموارد هیاف به کسر هاء و فتح آن به این معنی آمده است .
محاسبه از آغازab initio calculation, ab initio computationواژههای مصوب فرهنگستانمحاسبۀ شکل هندسی یک مولکول تنها با استفاده از ترکیببندی و ساختار مولکولی که از حل معادلۀ شرودینگر برای یک مولکول معین به دست میآید
هاف هافلغتنامه دهخداهاف هاف . (اِ صوت ) آواز سگ و خاصه سگ پیر. هَفهَف . عَفعَف . عوعو. پارس . وغوغ . وغواغ . واغ واغ . وعوع . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به پارس شود. || (اِ) سگ در زبان اطفال . (یادداشت مؤلف ).
مهیافلغتنامه دهخدامهیاف . [ م ِهَْ ] (ع ص ) ناقه ٔ زود تشنه شونده . (منتهی الارب ). آن اشتر که زود تشنه شود. (مهذب الاسماء). || شتر درازگردن . || مردم سریعالعطش یا سخت تشنه . (منتهی الارب ).