هیچکسگویش خلخالاَسکِستانی: hič kasi دِروی: hič kas شالی: hič kas کَجَلی: hiš kas کَرنَقی: hič kas کَرینی: hič kas کُلوری: hič kas گیلَوانی: hič kas لِردی: hič kas
هیچکسگویش کرمانشاهکلهری: hüč ka گورانی: hüč ka سنجابی: hüč ka کولیایی: hüč ka زنگنهای: hüč ka جلالوندی: hüč ka زولهای: hüč ka کاکاوندی: hüč ka هوزمانوندی: hüč ka
حکش عکشلغتنامه دهخداحکش عکش . [ ح َ ک ِ ع َ ک ِ ] (ع از اتباع ) مرددرافتاده ٔ در دشمن و پیچیده ٔ بروی . (منتهی الارب ).
حکیصلغتنامه دهخداحکیص . [ ح َ ] (ع ص ، اِ) مرد متهم و آنکه از وی بدگمان باشند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ).