وابستگیلغتنامه دهخداوابستگی . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی وابسته . الفت .- وابستگی بفلان امر داشتن ؛ علقه . علاقه بدان داشتن .|| نسبت . انتساب .
وابستگیدیکشنری فارسی به انگلیسیaffiliation, affinity, application, attachment, contingency, correlation, dependence, immediacy, pertinence, relation, relationship, relevance, relevancy, vassalage
رکن اساسيدیکشنری عربی به فارسیمهار اصلي که از نوک شاه دگل تا پاي دگل جلو امتداد دارد , تکيه گاه اصلي , وابستگي عمده , نقطه اتکاء
وابستگیلغتنامه دهخداوابستگی . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی وابسته . الفت .- وابستگی بفلان امر داشتن ؛ علقه . علاقه بدان داشتن .|| نسبت . انتساب .
وابستگیدیکشنری فارسی به انگلیسیaffiliation, affinity, application, attachment, contingency, correlation, dependence, immediacy, pertinence, relation, relationship, relevance, relevancy, vassalage
حروف وابستگیلغتنامه دهخداحروف وابستگی . [ ح ُ ف ِ ب َ ت َ / ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیشوندشرط. حروف شرط. یکی از اقسام حروف بند و بست (ربط) میباشد. (دستور جامع ص 806). رجوع به حروف شرط شود.
وابستگیلغتنامه دهخداوابستگی . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی وابسته . الفت .- وابستگی بفلان امر داشتن ؛ علقه . علاقه بدان داشتن .|| نسبت . انتساب .
درخت وابستگیdependency treeواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از گرهها شامل یک حاکم (governor) و چند وابسته که خطوط ارتباطی میان آنها روابط ساختاری آنها را مشخص میکند
دستور وابستگیdependency grammarواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دستور صورتگرا که به بررسی رابطة میان هسته و وابستههای آن میپردازد