واحدیلغتنامه دهخداواحدی . [ ح ِ ] (اِخ ) یکی ازشعرای ایران . وی به عهد جلال الدین محمداکبر پادشاه به هند رسید اما ناکام به وطن خود بازگشت . از اوست :کور میخواهم ز گریه دیده ٔ اغیار راتا نبیند چشم بد دیگر جمال یار را. #واحدی تائب و زاهد شده بودی دو سه روز<b
واحدیلغتنامه دهخداواحدی . [ ح ِ ] (اِخ ) (... نیشابوری ) علی بن احمدبن محمدبن علی بن متویه مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن علی بن احمدبن محمد... و معجم المطبوعات ج 2 ص 1905 و تاریخ گزیده چ ادوارد براون ص <span class="hl" d
واحدیلغتنامه دهخداواحدی . [ ح ِ ] (اِخ ) (مولانا...) ولد مولانا معرف مشهدی است و هم ساکن آن دیار. این مطلع از اوست :تا ترا طره ٔ عنبر شکنی پیدا شددل آواره ٔ ما را وطنی پیدا شد. (مجالس النفائس چ 1323 ص 83
واحدیلغتنامه دهخداواحدی . [ ح ِ ] (اِخ ) یکی از شعرای عثمانی و فرزند قره داودزاده سلیمان چلبی است . وی ابتدا تابع طریقه ٔ علما بود پس از آن به سیر و سلوک گرائید و سپس کنج زهد و قناعت را برگزید. (قاموس الاعلام ترکی ج 6).
واعدیلغتنامه دهخداواعدی . [ ع ِ ] (اِ) موعد و زمان مقرر. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). در مأخذ دیگری دیده نشد.
ملاکدیکشنری عربی به فارسیفرشته , مالک , کادر , مجموعه يک طبقه از صنوف اجتماعي , واحدي از قبيل قضايي واداري ونظامي وغيره , کروب (کروبيان) , فرشتگان اسماني بصورت بچه بالدار , بچه قشنگ
واحدیلغتنامه دهخداواحدی . [ ح ِ ] (اِخ ) یکی ازشعرای ایران . وی به عهد جلال الدین محمداکبر پادشاه به هند رسید اما ناکام به وطن خود بازگشت . از اوست :کور میخواهم ز گریه دیده ٔ اغیار راتا نبیند چشم بد دیگر جمال یار را. #واحدی تائب و زاهد شده بودی دو سه روز<b
واحدیلغتنامه دهخداواحدی . [ ح ِ ] (اِخ ) (... نیشابوری ) علی بن احمدبن محمدبن علی بن متویه مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن علی بن احمدبن محمد... و معجم المطبوعات ج 2 ص 1905 و تاریخ گزیده چ ادوارد براون ص <span class="hl" d
واحدیلغتنامه دهخداواحدی . [ ح ِ ] (اِخ ) (مولانا...) ولد مولانا معرف مشهدی است و هم ساکن آن دیار. این مطلع از اوست :تا ترا طره ٔ عنبر شکنی پیدا شددل آواره ٔ ما را وطنی پیدا شد. (مجالس النفائس چ 1323 ص 83
واحدیلغتنامه دهخداواحدی . [ ح ِ ] (اِخ ) یکی از شعرای عثمانی و فرزند قره داودزاده سلیمان چلبی است . وی ابتدا تابع طریقه ٔ علما بود پس از آن به سیر و سلوک گرائید و سپس کنج زهد و قناعت را برگزید. (قاموس الاعلام ترکی ج 6).
علی واحدیلغتنامه دهخداعلی واحدی . [ ع َ ی ِ ح ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن علی واحدی نیشابوری شافعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن و علی (ابن احمد...) شود.
واحدیلغتنامه دهخداواحدی . [ ح ِ ] (اِخ ) یکی ازشعرای ایران . وی به عهد جلال الدین محمداکبر پادشاه به هند رسید اما ناکام به وطن خود بازگشت . از اوست :کور میخواهم ز گریه دیده ٔ اغیار راتا نبیند چشم بد دیگر جمال یار را. #واحدی تائب و زاهد شده بودی دو سه روز<b
واحدیلغتنامه دهخداواحدی . [ ح ِ ] (اِخ ) (... نیشابوری ) علی بن احمدبن محمدبن علی بن متویه مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن علی بن احمدبن محمد... و معجم المطبوعات ج 2 ص 1905 و تاریخ گزیده چ ادوارد براون ص <span class="hl" d
واحدیلغتنامه دهخداواحدی . [ ح ِ ] (اِخ ) (مولانا...) ولد مولانا معرف مشهدی است و هم ساکن آن دیار. این مطلع از اوست :تا ترا طره ٔ عنبر شکنی پیدا شددل آواره ٔ ما را وطنی پیدا شد. (مجالس النفائس چ 1323 ص 83
واحدیلغتنامه دهخداواحدی . [ ح ِ ] (اِخ ) یکی از شعرای عثمانی و فرزند قره داودزاده سلیمان چلبی است . وی ابتدا تابع طریقه ٔ علما بود پس از آن به سیر و سلوک گرائید و سپس کنج زهد و قناعت را برگزید. (قاموس الاعلام ترکی ج 6).