واخدلغتنامه دهخداواخد. [ خ ِ] (ع ص ) شتر تندرو. (اقرب الموارد). شتر تیزرو و شتابنده . (آنندراج ). شتر شتاب رونده . (ناظم الاطباء).
واخود نهادنلغتنامه دهخداواخود نهادن . [ خوَدْ / خُدْ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) به خود نهادن . کار خودسرانه کردن : و آن شبهت محال باشد که شبهتی است که ناصبیان به عداوت علی واخود نهند و این خربطی باورشان کند. (
وخدلغتنامه دهخداوخد. [ وَ ] (ع مص ) وَخَدان . وخید. شتافتن شتر یا نوعی از رفتار شتر همچو رفتار شترمرغ یا گام فراخ نهاده رفتن آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). و فعل آن از باب ضرب آید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).