وارونی زمانtime reversalواژههای مصوب فرهنگستانعمل تبدیلی که اگر بر تابع موج سامانۀ فیزیکی اثر کند، متغیر زمان t را در آن به t - تبدیل میکند
وارونگیلغتنامه دهخداوارونگی . [ ن َ / ن ِ ] (حامص ) حالت و چگونگی وارونه . واژگونگی . سرنگونی . انقلاب . (از یادداشتهای مؤلف ).
وارونیلغتنامه دهخداوارونی . (حامص ) واژگونی : مشغول تن مباش کزوحاصل نایدت چیز جز همه وارونی . ناصرخسرو.|| انقلاب . || انعکاس . (از یادداشتهای مؤلف ). || شرارت . بدی خلق . (از یادداشتهای مؤلف ).
تقارن وارونی زمانtime-reversal symmetryواژههای مصوب فرهنگستانناوردایی قوانین بنیادی تعّینی فیزیک تحت وارونی زمان
ناوردایی وارونی زمانtime-reversal invarianceواژههای مصوب فرهنگستاناصلی که براساس آن کمیت فیزیکی براثر وارونی زمان بدون تغییر میماند
شبهنردهایpseudoscalarواژههای مصوب فرهنگستانهر کمیت نردهای که براثر پاریته (parity) یا وارونی زمان تغییر علامت دهد
وارونیلغتنامه دهخداوارونی . (حامص ) واژگونی : مشغول تن مباش کزوحاصل نایدت چیز جز همه وارونی . ناصرخسرو.|| انقلاب . || انعکاس . (از یادداشتهای مؤلف ). || شرارت . بدی خلق . (از یادداشتهای مؤلف ).
وارونیلغتنامه دهخداوارونی . (حامص ) واژگونی : مشغول تن مباش کزوحاصل نایدت چیز جز همه وارونی . ناصرخسرو.|| انقلاب . || انعکاس . (از یادداشتهای مؤلف ). || شرارت . بدی خلق . (از یادداشتهای مؤلف ).
حملة وارونیinversion attackواژههای مصوب فرهنگستاننوعی حمله با متن اصلی معلوم به برخی مولدهای پالایهای، برای بازیابی حالت اولیة ثاب خطی از یک قطعه کلید جریانی، هرگاه چندجملهای بازخوردی ثبّات و نقاط انشعاب و مولد پالایهای معلوم باشند
خودوارونیself-reversalواژههای مصوب فرهنگستانایجاد ماندهمغناطش طبیعی در سنگ در خلاف جهت میدان مغناطیسی محیط در هنگام تشکیل سنگ
تقارن وارونیinversion symmetryواژههای مصوب فرهنگستاناصلی که بهموجب آن قوانین فیزیک براثر تبدیلهای وارونی ناوردا باقی میمانند